علی محمّد مظفّری

۱۱ شهریور ۱۳۹۹ 457 0 نظر

احتجاج یک شیر زن با حجّاج در افضلیت علی بن ابی طالب بر انبیاء

  علی محمّد مظفّری

مرحوم شاذان بن جبرائیل قمی در کتاب « الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي)، ص: 234» به نقل احتجاج حُرّه دختر حلیمه سعدیه با حَجّاج بن یوسف ثَقفی در افضلیت علی بن ابی طالب بر انبیاء پرداخته و مادامی که حجاج به حرّه می گوید:

« إِنَّكِ تُفَضِّلِينَ عَلِيّاً عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ؟»

وی در پاسخ می گوید:

« لَقَدْ كَذَبَ الَّذِي قَالَ إِنِّي أُفَضِّلُهُ عَلَى هَؤُلَاءِ خَاصَّةً، قَالَ(حجاج) وَ عَلَى غَيْرِ هَؤُلَاءِ؟ قَالَتْ أُفَضِّلُهُ عَلَى آدَمَ وَ نُوحٍ وَ لُوطٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ.»

حجاج سفّاک به حُرّه می گوید:

«اگر این ادعا را اثبات نکنی گردنت را می زنم.»

حرّه گفت من او را بر اين پيامبران مقدم مي شمارم خداوند در قرآن او را برتر دانسته زيرا در باره آدم ميفرمايد وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏  ولى در باره على ميفرمايد وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً  گفت احسن حره به چه دليل او را بر نوح و لوط مقدم ميدارى.

حره گفت خداوند او را برتر دانسته چنانچه در باره آن دو ميفرمايد ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ . اما على بن ابى طالب پايگاهش زير سدرة المنتهى است و همسرش فاطمه دختر پيامبر بود كه از رضاى او خدا راضى و از خشمش خشمگين مى‏شود.

حجاج گفت بسيار عالى، به چه دليل او را بر پدر انبيا ابراهيم خليل مقدم ميدارى؟ جواب داد خداوند او را در اين آيه مقدم داشته: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِن‏ قَلْبِي . ولى مولاى من امير المؤمنين سخنى فرموده كه هيچ يك از فرق مسلمان در آن سخن اختلاف ندارند فرمود:

 (لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا)

اگر پرده برداشته شود يقين من افزوده نميشود اين سخن را كسى قبل از على و بعد از او نگفته.

حجاج گفت احسن چگونه او را برتر از موسى كليم الله مي دانى؟

گفت خداوند ميفرمايد فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ . ولى على عليه السلام در رختخواب پيغمبر خوابيد بى‏آنكه ترس و بيمى داشته باشد تا خداوند اين آيه را در باره‏اش نازل نمود وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ . حجاج گفت احسن چگونه او را بر داود و سليمان فضيلت ميدهى؟

 گفت خداوند به اين آيه او را بر اين دو فضيلت داده يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ . حجاج پرسيد حكومت داود در چه موضوع بود گفت دو نفر آمدند كه يكى باغستانى از انگور داشت و ديگرى گله‏اى گوسفند. صاحب باغ مدعى بود كه اين مرد گوسفندانش را در باغ من رها كرده و انگورم را چرانده شكايت پيش داود برد.

داود گفت گوسفندها را ميفروشند معادل زيانى كه به باغ وارد شده ميدهند تا باغ بصورت اول برگردد، سليمان پسر داود گفت نه پدر از منافع گوسفند از قبيل شير و پشم استفاده مي كنند خداوند در اين آيه ميفرمايد فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ. ما حكم آن جريان را به سليمان آموختيم.

ولى مولاى ما على عليه السلام فرمود از من سؤال كنيد از بالاى عرش و از زير عرش سؤال كنيد قبل از اينكه مرا از دست دهيد. در روز فتح خيبر خدمت پيامبر رسيد پيغمبر روى به حاضرين نموده فرمود از همه شما گرامى‏تر و داناتر و واردتر به فنون قضاوت على است.

حجاج گفت احسن به چه دليل او را بر سليمان فضيلت ميدهى؟

 گفت خداوند در اين آيه فضيلت داده قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي. ولى مولاى ما امير المؤمنين عليه السلام گفت: دنيا من ترا سه طلاقه كرده‏ام مرا حاجتى به تو نيست در اين موقع اين آيه را نازل نمود تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً.حجاج گفت احسن به چه دليل او را از عيسى برتر ميدانى؟

گفت خداوند در اين آيه به او برترى داده إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ[1] . حكومت را به تاخير انداخت تا روز قيامت اما على بن ابى طالب وقتى نصيريه(خلاصه گفتار آنها اينست كه ائمه را روح لاهو ميدانند) ادعاى خود را نمودند آنها را كشت و به قيامت نيانداخت اين فضائل على است كه قابل مقايسه با فضائل ديگران نيست حجاج گفت احسن از عهده جواب برآمدى اگر چنين جوابى نمي دادى ترا مي كشتم جايزه‏اى به او داد و با احترام او را به منزل خود برگرداند.علی محمّد مظفّری

منبع:

*علامه مجلسى-ترجمه موسى خسروى، زندگانى حضرت سجاد و امام باقر ع، 1جلد، انتشارات اسلاميه - تهران، چاپ: دوم.ص92

*ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، الروضة في فضائل أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي)، 1جلد، مكتبة الأمين - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1423 ق.

 

[1] مائده 116، عيسى تو گفتى به مردم تو و مادرت را خدا بگيرند گفت منزهى تو خدايا مرا نميرسد چيزى كه حقم نيست ادعا كنم اگر گفته باشم تو ميدانى آنچه در دل دارم تو ميدانى ولى من از آنچه تو در نظر دارى خبر ندارم تو داناى رازهائى جز آنچه تو دستور داده‏اى نگفتم.

گزارش 1
برای ارسال نظر وارد شوید و یا ثبت نام کنید.

comments نظرات

هنوز نظری ارسال نشده است.
جدیدترین محبوب ترین داغ ترین
تمام حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی محمّد مظفّری می باشد.