وقت استغفار حال زار را از من مگیر
حس و حال گریهی بسیار را از من مگیر
چند قطره اشک مانده از همه داراییام
پس عنایت کن همین مقدار را از من مگیر
من همین یک ماه را در خواب غفلت نیستم
بعد از این هم چشم شببیدار را از من مگیر
با وجود معصیت ، بر توبههایم دلخوشم
یا غفور این حال استغفار را از من مگیر
جرم ، کمتر میشود با اعترافِ بر گناه
یا الٰه المذنبین اقرار را از من مگیر
بهر درمان دلم گاهی به تو سر میزنم
ای طبیب اصلا دل بیمار را از من مگیر
روز محشر بر دهانم مُهر خاموشی مزن
در قیامت فرصت گفتار را از من مگیر
هرکه را خواهی بگیر از من ولی جان علی
اهل بیت حیدر کرّار را از من مگیر
حبّ حیدر شاخص تشخیص حق از باطل است
راه را گم میکنم، معیار را از من مگیر
هفتهای یکبار هیات میروم در طول سال
تا قیامت هفتهای یکبار را از من مگیر
کاری از من بر نمیآید به جز سینه زدن
التماست میکنم این کار را از من نگیر
لحظهی افطار حالم کربلایی میشود
حال خوب لحظهی افطار را از من مگیر
*شاعر : آرش براری
صوت : شب هشتم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - مناجات
------------------------------------------
پیغمبر دیدن یه جایی شلوغه، از اصحاب سؤال کردن چهخبره؟ عرضه داشتن آقا دارن قبر میکنن. آقا دوان دوان اومدن بالا سر قبر. روایت میگه اینقدر پیغمبر گریه کردن که خاک گِل شد...
بعد فرمودن "إِخْوَانِي لِمِثْلِ هَذَا فَأَعِدُّو" آی مسلمونا! آی برادرا! خودتونو برای اینجا آماده کنید...
فلذا میگن وقتی مُرده رو تو قبرستان میارید کنار قبر بدنشرو کمی رو زمین بذارید. آخه میّت از این حفره میترسه؛ میگه نکنه منو اینجا میخواید بذارید و برید، منو تنها نذارید...
حالا فکر کن امشب بدنت رو تو قبر گذاشتن سنگ لحد روهم میخوان بذارن....
"فَمَا لِي لا أَبْكِي" (چرا گریه نکنم؟) " أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي "
گریه میکنم برا اون لحظهای که دارن آخرین سنگ لحد رو میذارن، سوراخای قبر هم با گِل پر میکنن، خاک میریزن. دیگه همه تنهام میذارن و میرن؛ من میترسم....
خیلیا دارن حرف از امام رضا میزنن؛ اما من قبل از اینکه از امام رضا بگم دلم میره درِ خونهی مادر....
آخه بیبی به امیرالمومنین فرمود وقتی منو تو قبر گذاشتی تنهام نذار، بشین بالای سر قبرم برام قرآن بخون، باهام حرف بزن.
فلذا امیرالمومنین هم با این دست زد به قبر؛ فرمود ای زمین با این بدن یهکم مدارا کن. یه وقت نکنه به این بدن فشار بیاری.... به این بدن در و دیوار به اندازه کافی فشار آورده بسه....
یازهرا....
صوت : شب هشتم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - روضه
-----------------------------------
از قصر بیرون زد، عبا روى سرش بود
در احتضار انگار جسم مضطرش بود
دور و برش گریه کنى اصلاً نیامد
اى کاش پیش این برادر، خواهرش بود
ازبس زمین افتاد و ازبس غَلت مى خورد
وقت گذر خاکىِ خاکى پیکرش بود
دستش به پهلو بود و مشکل راه مى رفت
خیلى در این ساعات، یادِ مادرش بود
با اینکه دربِ حجره اش را بست اَباصَلْت
امّا جوادش آمد و دور و برش بود
شکرخدا سر روى دامان پسر داشت
وقت سفر گریانِ جدّ اطهرش بود
وقتى حسین از روى اسب افتاد بر خاک
وقتى که با زانو کنار اکبرش بود
در بین مقتل یک على افتاد، اّما
حالا صد و ده تا على دور و برش بود
زینب براى بردن آقا به خیمه
آنچه به دردش خورد حرفِ معجرش بود
*شاعر : سیدپوریا هاشمی
صوت : شب هشتم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - روضه
-------------------------------------------
وقتی که همه رفیقام منو تنها میذارن
وقتی که جنازهی منو رو شونه میارن
وقتی آدمایی که واسهم تو دنیا عزیزن
با چشای بارونی روی تنم خاک میریزن
وقتی که دارن تو قبرم شونهمو تکون میدن
لحظههای رفتهی منو بهم نشون میدن
منم و تاریکی قبرم و یه عمرِ تباه
منم و روزای حسرتزده و پر اشتباه
با دلی که ناامید از تموم آدماس
همهی امید من به وعدههای یه آقاس
یه آقائی که همیشه من به پابوسش میرم
همیشه تو حرمش یه گوشه آروم میگیرم
وای اگه امام رضا اونجا به دادم نرسه
جای اون همه زیارتا به دادم نرسه
خود آقا گفته که سه جا کنار من میاد
مث مرد سلمونی سر قرار من میاد
خدا توی دنیایی که همه چیش رو به فناس
روی اون که میتونم حساب کنم امام رضاس
شنیدم سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم امام رضا
شما رو رها کنم کجا برم امام رضا
آقام آقام ای آقام..
صوت : شب هشتم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - زمینه - وقتی که همه رفیقام منا تنها میزارن
-------------------------------------
قلبم به کربلا تعلق داره
لبهام با ذکر تو توافق داره
اینکه میگن یه مرده زنده میشه
قطعا تو روضهها تحقق داره
بدجور دلم به تو ارادت داره
هر دم تو روضه هرجا عادت داره
عشق تو رو که من خریدم دیدم
تا روز محشرم ضمانت داره
اینکه تو روضه میام ، مادرت کرده صدام
پیرهن نوکریمو ، زینبت دوخته برام
ابیعبدالله ، ابیعبدالله
ابیعبدالله، آقام آقام آقام
صوت : شب هشتم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - شور - قلبم به کربلا تعلق داره
کلیدواژه ها:
شب هشتم ماه مبارک رمضان - مناجات نریمانی97 - نریمانی97 - رمضان97 - مناجات خوانی ماه رمضان97 - مناجات ماه رمضان - سید رضا نریمانی 97 - kvdlhkd - رضا نریمانی - سیدرضا نریمانی - نریمانی جديد - نریمانی ماه رمضان 97 - نریمانی متن اشعار ماه رمضان