نه تنها ما میترسیم از قبر و قیامت، حضرت زهرا (س) هم به امیرالمومنین میفرمود سر قبرم قرآن بخون...
حضرت خدیجه (س) هم شب آخر حضرت زهرا (س) رو صدا زد: دخترم، فاطمه جان! بیا، من روم نمیشه به بابات بگم...
-چی میخوای مادر؟
اگه میشه به بابات بگو من میترسم، اون عبایی که بهش وحی نازل میشد، تن آقا بود با این عَبا شبها عبادت میکرد تا صبح، نماز شب میخوند، با این عبا منو کفن کنه...
وقتی بیبی به پیغمبر عرضه داشت، آقا اینقد گریه کرد، فلذا فرمود: باشه، عبا مال خدیجه باشه.
کفن اومد، بهترین کفن بود. خدا فرمود همه داراییشرو برا من داد حالا منم یه چیزی بهش هدیه میدم، کفن برا خدیجه فرستاد...
بعضیها میگن چندین کفن اومد، وحی نازل شد؛ پیغمبر! این یکی مال خدیجه، یکی یکی خدا فرمود همه رو.
اما انگار از همون اول قرار بوده حسین بی کفن باشه...
حسین.....
حضرت خدیجه (س) اسما رو صدا زد: -اسماء بیا کارت دارم
-چیه بیبی جان؟
-من دیگه نیستم، دارم کم کم میرم از دنیا، خیلی مواظب دخترم باش. مادر نداره، تو براش مادری کن.
مخصوصا شب زفاف دخترا خیلی احتیاج به مادر دارن، اونجا براش مادری کن....
فلذا شب ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا که شد، پیغمبر فرمود: همه برن بیرون، دید اسماء یه گوشه ایستاده بیرون نمیره.
فرمود اسماء تو هم برو...
اسماء سرشو پایین انداخت گفت آقا ببخشین، بیادبی نکنم، اما حضرت خدیجه فرمودن من کنار این دختر باشم.
پیغمبر گریه کردن، اسماء رو دعا کردن...
فلذا اسماء شاهد بود پیغمبر وقتی دست زهرا رو گذاشت تو دست مولا، فرمود علی جان این امانت منه به تو
ببین سالمه...
خود پیغمبر فرمودن امانت دو شرط داره؛ یکی اینکه سر وقت تحویل بدی و یکی هم اینکه سالم تحویلش بدی.
فلذا وقتی تو قبر میخواست این بدن رو بذاره، یه نگاه به دور و برش کرد یهو دید دوتا دست از قبر بیرون اومد، امانتم رو تحویلم بده...
میدونی مولا چی فرمود؟
علی رو حلال کن واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن واسه دست بستهش
نتونست که برداره اون در رو از روت
یازهرا...
صوت : شب نهم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - دعای کمیل قسمت اول
---------------------------------------------------
اگه هزار بار توبه شکستی
دوباره برگرد، خدا کریمه
هرجایی رفتی، هرجایی هستی
دوباره برگرد خدا کریمه
دستاتو بالا بیار و امشب
بگو دوباره الهی العفو
بگو با حسرت، با دیدههایِ
پر از ستاره الهی العفو
"الهی العفو ، الهی العفو"
ماه دعا و حال بکاء و
خدای غفّار، دیگه چی میخوای
کجا رو دیدی این همه عزت...
...به یک گنهکار دیگه چی میخوای
تو این شبا تو ببند چشاتو
بگو با گریه درد و دلاتو
اون مهربونه، گفته میبخشه
وقتی ببینه اشک چشاتو
دستاتو بالا بیار و امشب
بگو دوباره الهی العفو
بگو با حسرت، با دیدههایِ
پر از ستاره الهی العفو
"الهی العفو ، الهی العفو"
صوت : شب نهم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - زمینه - آبروی دوعالم
----------------------------------------------------
دیگه از دست خودم خسته شدم
درددلهامو حکایت میکنم
داره کارم به جایی میکشه که
از خودم به تو شکایت میکنم
راه بندههای خوبو نمیرم
مسیرم رو از اونا کج میکنم
هرچی که ازم میخوای اون نمیشه
زبونم لال هی باهات لج میکنم
تو باید عوض کنی حال منو
کاری از من که دیگه برنمیاد
اسیر دست هوس شدم خدا
شبای شوم بدی سرنمیاد
"الهی العفو ، الهی العفو"
آرزوهام که تمومی نداره
توفیق کارای خیرو ندارم
لحظههای زندگیمو من دارم
به پای این نفس سرکش میزارم
داره تکتک موهام سفید میشه
جوونیم داره ز دست من میره
یه نفر فقط میتونه ای خدا
دستمو تو بیکسیها بگیره
تو به من حسین دادی چه نعمتی
ولی من قدرشو خوب نمیدونم
وای اگه همه حسینیا برن
من از این قافلهها جا بمونم
بیحسین بیکس و بیچاره میشم
با حسین من به سعادت میرسم
بیحسین چیزی برام نمیمونه
باحسین من به شهادت میرسم
اون کسی برندهی واقعیه
که حسین پُر میکنه پیالشو
عاقبت بخیر میشه هرکی کنه
نوکریِ دختر سه سالشو
"الهی العفو ، الهی العفو"
صوت : شب نهم ماه رمضان - هیئت فدائیان حسین - شور - دیگه از دست خودم خسته شدم
کلیدواژه ها:
شب نهم ماه مبارک رمضان - مناجات نریمانی97 - نریمانی97 - رمضان97 - مناجات خوانی ماه رمضان97 - مناجات ماه رمضان - سید رضا نریمانی 97 - kvdlhkd - رضا نریمانی - سیدرضا نریمانی - نریمانی جديد - نریمانی ماه رمضان 97 - نریمانی متن اشعار ماه رمضان